مقدمه
اولین درک و دریافت ما از ریتم در دوران جنینی با شنیدن صدای قلب مادر شکل میگیرد و پس از تولد قلب ما تبدیل به عنصری ریتمیک در وجودمان میگردد که همواره میتپد و تا پایان زندگی همراه ماست. طبیعت سرشار از عناصر ریتمیک است مانند صدای باران ، چرخهی شب و روز و گردش فصول سال که مدام در حال تکرار هستند. انسان نخستین، نمود بیرونی ریتم را در هنگام حرکت جمعی منظم با شنیدن صدای پای خود درک کرد و سپس به دنبال تولید آن صدا، اقدام به ساخت سازهای کوبهای نمود و با کوبیدن بر درختی توخالی و یا باکشیدن پوست حیوانات شکار شده بر روی سطوح گوناگون، نمونههای اولیهی سازهای ضربی را ابداع کرد و از آن در تجمعات و مناسک خاص خود بهره گرفت و گاه آنرا پدیدهای آسمانی و متعلق به خدایان تلقی کرد.
شرح و بررسی مفهوم ریتم
در این مقاله به دنبال شرح و بررسی مفهوم ریتم در موسیقی هستیم که برای نوازندگان تمام سازها مخصوصا شاخهی سازهای کوبهای، سرفصلی بسیار مهم و ضروری است. در ادامه تعاریف علمی و دقیق ریتم از زبان استادان تئوری موسیقی برای علاقمندان این رشته آورده شده است و امید داریم تا دیدگاه و درک دقیقتری را از ماهیت ریتم و وزن در نوازندگان به وجود آورد.
تعاریف ریتم:
موسیقی هنر بیان احساسات انسانی به وسیلهی صداهاست که مهمترین عوامل تشکیل دهندهی آن، ملودی و ریتم است. ریتم نخستین عامل اصلی در موسیقی است که به آن زندگی و حرکت میدهد و عبارت است از دیرندهای گوناگون صداها و سکوتها در یک مجموعهی صوتی که بر روی ضربانهای متساوی یا کوانتوم زمانی، حرکت میکند. پس به عبارت دیگر ، سیمای سازمان داده شدهی اصوات و سکوتهای گوناگون، از نظر امتدادهای مختلف زمانی و همچنین تاکیدهای منظم و نا منظم، در میان اصوات یکسان دارای یک امتداد نیز، ایجاد ریتم میکند. این امتدادها به وسیلهی علایم کشش در موسیقی نشان داده میشوند. در موسیقی مانند تقسیمات سلولی، هر نت بزرگی به دو نت کوچکتر از خود تجزیه میشود که در نهایت از یک نت گرد، 64 نت چهارلاچنگ به دست میآید و یک نمودار درختی یا خوشهای را تشکیل میدهد.
وزن
وزن عبارت است از تکرار متناوب یک رشته دیرندهای گوناگون . این دیرندها میتوانند از صوت (صرف نظر از نواکشان ) یا سکوت تشکیل شده باشند که در حالت سادهی خود دارای دورهی تناوبی در فضای یک میزان، و گاه بیش از یک میزان متجلی شوند. (تئوری بنیادی موسیقی، پرویز منصوری انتشارات کارنامه 1390)
ریتم
ریتم در عامترین معنا، سیلان منظم موسیقی در زمان است. زمان موسیقیایی از نظر تنوع بیکرانش با زمان زیستی (بیولوژیک) همانندی دارد. زمان موسیقی نیز میتواند با تندی و شدتهای گوناگون جریان یابد. با این همه تفاوت اساسی میان موسیقی و زندگی وجود دارد. آهنگساز میتواند گذر زمان را در موسیقی مهار کند اما در زندگی واقعی، زمان از چنگ ما میگریزد. رها شدن در زمان موسیقیایی، هنگامی که به گونهای با احساس و حال ما همخوانی داشته باشد، برایمان خوشایند است. در رقص نیز از اینکه بگذاریم ریتم موسیقی در بدنمان حرکت برانگیزد لذت میبریم. (درک و دریافت موسیقی، راجر کیمی ین ترجمه س حسین یاسینی ، نشر چشمه 1380)
ریتم در موسیقی دارای اجزا و ارکانی است که شناخت آنها برای یادگیری نحوهی نوشتار ریتم بسیار ضروری و مهم است. طبیعی است که شیوهی مرسوم نوشتار ریتم به اروپا و موسیقی کلاسیک برمیگردد این در حالیست که در مشرق زمین و افریقا ، انتقال ریتم بیشتر بر مبنای آموزش شفاهی بوده و تمدنهای کهن مانند ایران و هندوستان سیستم سیلاب خوانی خاص خود را دارا بودهاند. در ادامه به بررسی سایر تعاریف مهم در شناخت ریتم میپردازیم.
مفهوم ضرب یا پالس (Beat) :
عبارت است از واحدهای زمانی که شنوندگان معمولا در حال شنیدن موسیقی با حرکات موزون و هماهنگ بدن یا به وسیلهی دست زدن یا پا کوبیدن با آن همراهی میکنند و همچنین رهبر ارکستر با حرکات دست در فضا آنها را مشخص میکند. ضرب واحد اندازهگیری ضربانهای ریتمی در موسیقی است برای مثال بارها شنیدهایم که میگویند ریتم این قطعه دو ضربی یا سه ضربی است یا تکرار ارکانی مانند افاعیل که وزن عروضی در شعر فارسی را به وجود میآورد.
تمپو (Tempo):
به میزان تندی یا کندی اجرای ریتم، تمپو گفته میشود که به وسیلهی مترونوم قابل محاسبه است. اگر هر نت سیاه را در مترونوم با سرعت BPM 60 اجرا کنیم هر ضرب سیاه برابر با یک ثانیه خواهد بود. سرعت در موسیقی با اصطلاحات ایتالیایی مشخص میشود که در جدول زیر آمده است.
جدول شماره ی دو . اسامی اصطلاحات مربوط به سرعت . منبع نگارنده 1399
تاکید (Accent):
موسیقی در صورتی قابل درک است که به هرحال دارای تاکید باشد. ممکن نیست که آهنگی دارای تاکید نباشد ولی به صورت یک آهنگ واحد درک شود. صوتهای یک ریتم نیز معمولا به صورتهای تاکیدی و بیتاکید تقسیم میشوند و غالبا دارای دورههای منظم هستند. تاکید اصلیترین عامل در شکلگیری میزان یا جملات موسیقی است.
تعریف متر(Metr):
یکی از الگوهای منظم زمانی در موسیقی، الگوی متریک است و متر در موسیقی عبارت است از گروههای دوتایی ، سهتایی و چهارتایی اصوات که معمولا نخستین صدای آن دارای تاکید است.
میزان چیست ؟ (Bar) :
میزان به جملات موسیقی میگویند و میزانها به وسیلهی خط میزان که خطی عمود بر خطوط حامل است، از یکدیگر جدا میشوند و عموما دارای زمان یکسانی هستند. هر یک از میزانها دارای تعدادی ضرب است و معمولترین میزانها عبارتند از دو ضربی، سه ضربی، چهارضربی و شش ضربی. میزانهای موجود در موسیقی امروزی عبارتند از میزانهای ساده، میزانهای ترکیبی و میزانهای لنگ یا مختلط. میزانهای ساده به طور طبیعی به میزانهایی میگویند که هر ضرب آنها قابل تقسیم به 2، 4 و 8 قسمت مساوی باشند. در عین حال هر ضرب در میزانهای ترکیبی قابل قسمت به 3، 6 و 12 قسمت مساوی است. میزانهای لنگ از اجتماع یا بههمپیوستن دو یا چند میزان با ضربهای نامساوی تشکیل میشوند مانند میزان 5 ضربی که از به هم پیوستن یک میزان ضربی و یک میزان 3 ضربی تشکیل شده است.
خط حامل (Staff ) :
خط زمینه در نوشتار موسیقی را خط حامل میگویند که در سازهای کوبهای اکثرا محل نواختن ضربه را تعیین میکند و در عین حال نشان دهندهی زیر و بمی صدا نیز میباشد. در سازهای ملودیک از حامل پنج خطی برای نشاندادن نتهای موسیقی استفاده میشود ولی در سازهای کوبهای از حامل سه خطی یا تک خطی برای نشاندادن ضربها و حرکات بهره گرفته میشود.
میزان نما (Time Signature):
در ابتدای هر میزان مانند یک کسر متعارفی، دو عدد که بهصورت عمودی روی هم قرارگرفتهاند، نوشته میشود که بیانکنندهی اتفاقات زمانی، هویت و ساختار ریتم در میزان است. این عدد را میزان نما یا برخی آنرا کسر میزان مینامند که هر یک از این اعداد معنای مشخصی دارد و به نکتهای مهم اشاره میکند. صورت کسر نمایندهی تعداد واحد ضرب در میزان است که میتواند از عدد دو به بالا باشد. عدد پایینی یا مخرج کسر نمودار نتی است (نسبت به گرد ) که واحد ضرب قرار میگیرد و در اکثر مواقع 2، 4، 8 یا 16 است.
جمعبندی :
در تعاریف بالا ریتم و اجزای آن را از نگاه تئوریک به طور مختصر بررسی کردیم اما طبیعی است که برای درک بهتر، هم به مطالعهی بیشتر و هم به تمرینات عملی زیر نظر مدرس موسیقی نیازمندیم.